خوشحالم كه ميتوانم در هواي دوست داشتن تو نفس بكشم. ميتوانم لبخند بزنم به تمام دلپريشي هاي جهان و از اداره كه تعطيل مي شوم، ببينمت كه دم در توي ماشينت لم داده اي و منتظرم هستي و تا من را ميبيني لبخند خسته اي ميزني.
خوشحالم كه تفكر از دست دادن دستهاي مردانه ات حالم را بد ميكند و نميتوانم وانمود كنم از همه مردها بدم مي آيد.
خوشحالم كه تو منحصربفرد مني. بهانه ي ادامه دادن نفسهام و بريدن از آدمهاي گذشته ي ملال آور...
سالهای دور از خانه...
ما را در سایت سالهای دور از خانه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 7cafemahramane1 بازدید : 51 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 21:55