دردم از یار است و درمان نیز هم

ساخت وبلاگ

خمودگی روحم از افسردگی عمیقی خبر می‌دهد. رفتاری که امروز دیدم چقدر دوگانگی داشت. چقدر با الفِ من نمی‌خواند. چقدر خجالت کشیدم از دوست داشتن این مرد. مرد من؟ می‌دانی بانوی کوچکت چقدر حرف برای گفتن داشت که در سینه اش حبس کرد؟! می خواستم از دلتنگی ام برات بگویم. از اینکه دعوت نامه داریم از سوی امام رضا (ع) که آخرش دوتایی باهم برویم مشهد پابوسشان و اما تو نیستی.از گُنگی پیام یک کلمه ای که حس می کنم از سوی تو به وبلاگم ارسال شده.  از سرخوشی های کوچک باهار و تو که نقطه ی شروع تپیدن های نامنظم این قلبی.

دارم به درد بزرگی دچار می شوم.

دردِ تو...

سالهای دور از خانه...
ما را در سایت سالهای دور از خانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7cafemahramane1 بازدید : 46 تاريخ : جمعه 1 ارديبهشت 1396 ساعت: 19:26