سالهای دور از خانه

متن مرتبط با «ای چش سیاه نازارم» در سایت سالهای دور از خانه نوشته شده است

چرا آشفته می‌خواهی خدایا خاطر ما را؟

  •   مرا بازیچه ی خود ساخت چون موسی که دریا رافراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی رانسیم مست وقتی بوی گُل می داد حس کردمکه این دیوانه پرپر می کند یک روز گل ها را!خیانت قصه ی تلخی است اما از که می نالم؟خو, ...ادامه مطلب

  • قصه آدمها این موجودات رعب‌انگیز داغون! و پری دریایی رقصان در آبهای اقیانوس آرام

  • کاشکی و صد ای کاشکی پری دریایی بودم!! اگر پری دریایی بودم موهایم را باز می‌گذاشتم؛ سر و جونم را با لباس و چیزهای رنگی پنگی پر می‌کردم و حین شنا کردن با ماهی ها درباره وضعیت گرانی مرجانهای دریایی و بی‌فرهنگی اسبهای آبی بحث می‌کردم. اگر پری دریایی بودم هر شب می‌زدم به دل اقیانوس و با بچه لاکپشتها بازی می‌کردم و یک وقتهائی که دلم می‌گرفت، روی یک صخره می‌نشستم؛ , ...ادامه مطلب

  • برای دیدنت امشب تمام سال بیدارم

  • به تو فکر کردن شبیه زخمی است که هر چند وقت یکبار عامدانه رویش نمک می پاشم و فشارش می دهم. دارد نزدیک به یک سال می شود. این یک سال را من چه کرده ام؟ با فکرت زندگی کردن و رویا بافتن. همه افکارم بوی تو را می دهد. لابلای کتابهام اسم زیبای تو خودنمایی می کند. خوابهام پر از توست. پر از عطر بدنت؛ پر از موه, ...ادامه مطلب

  • چِش سیا

  • طبق معمول رفته بودیم شکار. روی هم رفته سه تا خرگوش و پنج تا کبک زده بودیم. یه خرگوش چاق و چله بدجور چشممو گرفت که با پای خودش داشت می رفت توی تله ی عزیزم و خب بله گیر افتاد و منم دویدم سمتش و تا حسم کرد یهو سرشو برگردوند طرفمو بی حرکت موند. رفیقم هم از راه رسید و گفت ایول پسر عجب گوشتیه. تله ت حرف نداره. من اما دلم پیش چشماش بود که یه جور خاصی، بی رمق زل زده بود توی چشام. گفتم من اینو نمی کُشم. رفیقم هرچی خودشو به زمین و آسمون زد، من قبول نکردم که اینم مث بقیه خرگوشا بکشیم و بفروشیم. با احتیاط از تله بیرون کشیدمش و بغلش کردمو حس کردم یه جهان، آروم شد. اما اون برخ,چش سیا نازارم,چش سیاه نازارم,چش سیا مسعود جلیلیان,مسعود جلیلیان چش سیا,چش سیاه رضا اسکینی,چش سیا رضا اسکینی,چش سیاه,چش سیا,چش سیاشو بگردم بگردم,ای چش سیاه نازارم ...ادامه مطلب

  • سالهای دور از خانه

  • چند ساله به اینجا تبعید شدیم. یه تبعید مطبوع. صبح ها میره شیر گاو رو می دوشه و میذاره توی آشپزخونه و بعد میره مزرعه. من بعد از اینکه ناهارو گذاشتم، می نشینم پشت پنجره و یه چشمم به گلدوزی کردنه و یه چشمم به اون که چجوری داره زمینو شخم میزنه. طرفای ظهر ناهارو برمیدارم میرم پیشش میگم عزیزم کار بسه. بیا یه لقمه غذا بخوریم. عرقشو با پشت دست پاک می کنه میره لب چشمه دست و صورتشو یه آبی میزنه. چکمه هاشو در میاره و میاد کنار من با اون اخم غلیظش میگه: یه بوس بده. عصرا میریم کنار رودخونه چای و بیسکوییت میخوریم و من هر روز التماس می کنم بهش که بیا جمعه باهم قزل آلا بگیری,سالهای دور از خانه,سالهای دور از خانه قسمت 1,سالهای دور از خانه مریم,سالهای دور از خانه قسمت 57,سالهای دور از خانه اوشین دانلود,سالهای دور از خانه بدون سانسور,سالهای دور از خانه اوشین,سالهای دور از خانه دوبله فارسی,سالهای دور از خانه بازیگران,سالهای دور از خانه دانلود ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها